گزیده اشعار غمگین فروغ فرخزاد [شعرهای کوتاه و زیبا!]

اشعار غمگین فروغ فرخزاد
اشعار غمگین فروغ فرخزاد

گزیده ای از زیباترین شعرهای غمگین فروغ فرخزاد را ارائه کرده ایم که می توانید برای پست، کپشن و استوری اینستاگرام به کار ببرید.

***

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند
دیده ام خیره به ره ماند و نداد
نامه ای تا دل من شاد کند

******

تو را می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمان صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم

******

روزها رفتند و من دیگر
خود نمی دانم کدامینم
آن من سر سخت مغرورم
یا من مغلوب دیرینم!؟

******

کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم یکایک زرد می شد
آفتاب یکایک زرد می شد
آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی بجانم چنگ می زد
اشک هایم همچو باران دامنم را رنگ می زد
وه چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پرشور رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می زد
در شرار آتش دردی نهانی
نغمه ی من همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دل های خسته
پیش رویم چهره ی تلخ زمستان جوانی
پشت سر منزلگه اندوه و درد و بد گمانی
کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز بودم

******

هر چه دادم به او حلالش باد
غیر از آن دل که مفت بخشیدم
دل من کودکی سبک سر بود
خود ندانم چگونه رامش کرد
او که میگفت دوستت دارم
پس چرا زهر غم به جامش کرد

******

کاش دل‌ ها آنقدر پاک بود
که برای گفتن دوستت دارم
نیازی به قسم خوردن نبود

******

گریزانم از این مردم که با من
به ظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دو صد پیرایه بستند

******

قلبم از فرط اندوه لرزید
وای بر من که دیوانه بودم
وای بر من که من کشتم او را
وه که با او چه بیگانه بودم
او به من دل سپرد و به جز رنج
کی شد از عشق من حاصل او
با غروری که چشم مرا بست
پا نهادم به روی دل او
من به او رنج و اندوه دادم
من به خاک سیاهش نشاندم
وای بر من خدایا خدایا
من به آغوش گورش کشاندم

******

می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ويرانه خويش
بخدا می برم از شهر شما
دل شوريده و ديوانه خويش
می برم، تا كه در آن نقطه دور
شستشويش دهم از رنگ گناه
شستشويش دهم از لكه عشق
زينهمه خواهش بيجا و تباه
می برم تا ز تو دورش سازم
ز تو ای جلوه اميد محال
می برم زنده بگورش سازم
تا از اين پس نكند ياد وصال
ناله می لرزد، می رقصد اشک
آه، بگذار كه بگريزم من
از تو، ای چشمه جوشان گناه
شايد آن به كه بپرهيزم من
بخدا غنچه شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چيد
شعله آه شدم، صد افسوس
كه لبم باز بر آن لب نرسيد
عاقبت بند سفر پايم بست
می روم، خنده به لب، خونين دل
می روم، از دل من دست بدار
ای اميد عبث بی حاصل

******

چه مهربان بودی ای یار ای یگانه‌ ترین یار
چه مهربان بودی وقتی دروغ می‌ گفتی

******

آن چنان آلوده‌ ست عشق غمناکم با بیم زوال
که همه زندگیم می‌ لرزد چون تو را می‌ نگرم
مثل این است که از پنجره‌ ای
تک درختم را، سرشار از برگ
در تب زرد خزان می‌ نگرم
مثل این است که تصویری را روی جریان‌ های مغشوش آب روان می‌ نگرم
شب و روز
شب و روز
شب و روز
بگذار که فراموش کنم
تو چه هستی، جز یک لحظه
یک لحظه که چشمان مرا می‌ گشاید در برهوت آگاهی؟
بگذار که فراموش کنم

******

کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار پرنده مردنی ست

******

اگر من شما را از دست داده ام
شما هم در عوض دلی را از دست داده اید
که تپش های آن را در هیچ جای دیگری نخواهید یافت

فروغ فرخزاد به پرویز شاپور

******

نیست یاری تا بگویم راز خویش
ناله پنهان کرده ام در ساز خویش
چنگ اندوهم خدا را زخمه ای
زخمه ای تا برکشم آواز خویش

******

میان این همه آدم های جورواجور
آن قدر احساس تنهایی می کنم
که گاهی گلویم می خواهد از بغض پاره شود
حس خارج از جریان بودن، دارد خفه ام می کند

🔥 برای مشاهده سریع جدیدترین فال های امروز روی دکمه زیر کلیک فرمایید

فال ام را نشان بده

فال حافظ کوکا
نسرین
نویسنده، مترجم و علاقه مند به موضوعات سبک زندگی، فرهنگ و هنر و سرگرمی